الماس سرخ

Thursday, June 28, 2007

سکوت



دلا شب ها نمی نالی به زاری

سر راحت به بالین می گذاری!

تو صاحب درد بودی ناله سر کن

خبر از درد بیدردی نداری.

بنال ای دل که رنجت شادمانی ست

بمیر ای دل که مرگت زندگانی ست

مبآد آن دم که چنگ نغمه سازت

ز دردی برنیانگیزد نوایی

مبآد آن دم که عود تار و پودت

نسوزد در هوای آشنایی

دلی خواهم که از او درد خیزد

بسوزد، عشق ورزد، اشک ریزد!

به فریادی سکوت جانگزا را

به هم زن، در دلِ شب ، های و هو کن

وگر یارای فریادت نمانده ست

چو مینا گریه پنهان در گلو کن

صفای خاطر دل ها ز درد است

دل بی درد همچون گور سرد است
posted by Almas at 9:38 AM 0 comments

Wednesday, June 27, 2007

دوستت دارم



من عشق را در تو
تو را در دل
دل را در موقع تپیدن
وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت
سکوت را در شب
شب را در بستر
وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هایش
زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را به خاطر تو دوست دارم
من دنیا را به خاطر خدایش
خدایی که تو را خلق کرد دوست

posted by Almas at 3:37 AM 0 comments

Tuesday, June 26, 2007

گفتم که دوستت دارم


گفتم که دوستت دارم ، گفتی که باور نداری گفتم این کلمه را از حفظ نمی گویم از ته دلم می گویم ، گفتی دلم را نیز باور نداری سکوت تلخی کردم و از ته دلم آه کشیدم. مدتی سکوت با چشمانی خیس گونه ام خیس شد و قلبم شکسته گفتی که تو قلبم را شکستی ، گفتم که قلبت شکسته نشد ، احساست در هم شکست گفتی سکوت کن میخواهم گریه کنم ، من نیز سکوت کردم و با گریه تو نا آرام شدم و اشک ریختم
posted by Almas at 2:34 PM 0 comments

Tuesday, June 19, 2007

پشت احساس



پشت احساس عميق دل من
شهري از جنس دل است
که اگر پا بگذاري آنجا
روي هر خشت و گلش نام خودت را بيني
و اگر منت خود را به سرم بگذاري قدمت روي نگاهم
بنشيني آنجا

دختري را تو ببيني که لباسش پر گلهاي اقاقيست ، بنفشه ست ، ياس است
و به سويت آيد با نگاهي که پر از احساس است

گوش کن زير لبش زمزمه اي ميخواند
که اگر تا مهتاب تو کنارم باشي
آسمان دل من تا به ابد آبي است

آه اين قلب پراز خواهش من
از جدايي نگاه تو دگر عاصي است

تو بمان تا به سحر
نه سحر تا به ابد
عشق همين جا جاريست
اين همه زيبايي و چراغاني شهر دل من
مال تو است
امشب اين جا جشن است

و تمام گلها ميرقصند
قاصدک جار زده
که تو اين جا هستي
شاپرک آمد وگفت هديه تان آماده ست
باز کن هستي من
تاب ندارم ديگر

و تو پوشال دلم را ديدي
وميان گل نرگس تو کليدي ديدي
ومن آرام در گوش تو رازش گفتم

وتو آرام نگاهم کردي
تو به من خنديدي
تو کليد دل من را به ته رود صفا انداختي
تو کنارم ماندي

نه به مهتاب و سحر
تو کنارم ماندي تا به ابد
.

posted by Almas at 10:41 AM 0 comments

Monday, June 18, 2007

عاشقی جرم قشنگی ست


ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقتی است که تنها به تو می اندیشم
به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور
به همان سبز صمیمی ، به همان باغ بلور
به همان زل زدن از فاصله دور به هم
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم
به تبسم به تکلم به دل آرایی تو
به صبوری به خموشی به شکیبایی تو
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من است
یک نفر ساده، چنان ساده که از سادگیش
می توان یک شبه پی برد به دلداگیش
آی بی رنگ تر از آینه ! یک لحظه بایست
راستی، این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟!
حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگی است، به انکار مکوش


posted by Almas at 5:33 AM 0 comments

Saturday, June 16, 2007

همیشه



posted by Almas at 5:00 AM 0 comments

Wednesday, June 13, 2007

عاشق تنها کیه




زیبایی عشق به سکوته نه فریاد

زیبایی عشق به تحمل نه خرد شدن و فرو ریختن

عشق خیالیه که اگه به واقعیت برسه دیگه طعم شیرینشو از دست میده

عشق یه کویره که عاشق تشنه با رویای سراب معشوق قدم به جلو میزاره

عشق سخن گفتن با نگاه

عشق امید به رسیدن ترس از نرسیدن


posted by Almas at 5:58 AM 0 comments

Monday, June 04, 2007

به نام تو که برایم بهترینی عزیزم



به نام تو که برایم بهترینی عزیزم...

تو آمدی و بهار زندگی ام فرا رسید ...

تو آمدی و کویر دلم ، تبدیل به دریایی از عشق و محبت شد ....

آمدی و خوشبختی را با خود بهمراه آوردی...تو همانی که من میخواستم ، تو همان آرزوی منی

ای آرزوی من...با ورود تو به قلبم خوشبختی در زندگی ام تضمین شد و فرداها رادر کنار تو و زیبا

می بینم و می دانم با تو زندگی ام پر از خاطره های شیرین و ماندگار خواهد بود.

دستان گرمت را به من بده ، سرت را بر روی شانه هایم بگذار

و درد دلهای عاشقانه ات رادر گوشم زمزمه کن ای عشق من ...

می خواهم با تو همان مرد خوشبخت باشم ، همانی که برای رسیدن به تو خودش را به آب

و آتش زده...اینک که تو را یافتم دیگر به جز خوشبختی مان هیچ آرزویی را از خدای خویش ندارم،

ای تک ستاره آسمان تاریک قلبم خیلی دوستت دارم و میخواهم تا آخرین لحظه نفسهایم

تو راعاشقانه دوست داشته باشم و به تو عشق بورزم و با عشق تو زندگی کنم...

تو آمدی و به من نیروی عشق دادی تا با این نیرویی که در وجودم است عاشقانه با تو زندگی کنم

و به عشق تو در مقابل سختی ها و مشکلات زندگی بایستم....

دوستت دارم ای تو که خزان سرد و بی روح دلم را تبدیل به بهار سبز عاشقی کردی عزیزم

ازمجنون قصه ها نیز دیوانه ترم .....

این قلب کوچک و پر از درد من فدای تو ، این قلب من بی ارزش است جانم فدایت ...

می خواهم با گرمی آن قلب عاشقت در این دنیای سرد زندگی کنم و به تو و عشق تو

افتخار کنم ... خوشبختم چون در کنار تو هستم ، امیدوارم به فرداها چون در قلب مهربان

تو هستم و زندگی ام را بیشتر از همیشه زیبا می بینم

چون تو همان زندگی منی ای بهترینم.بیشتر از همه چیز و همه کس دوستت دارم و بعد از

خدای خویش تو را می پرستم و عاشقانه از ته قلبم ، با صداقت و یکرنگی و یکدلی فریاد میزنم :

ای بهترینم خیلی دوستت دارم .....

و تا ابد و تا زمانی که خون در رگهایم جاری است با تو می مانم..

posted by Almas at 6:21 AM 0 comments