الماس سرخ

Tuesday, June 26, 2007

گفتم که دوستت دارم


گفتم که دوستت دارم ، گفتی که باور نداری گفتم این کلمه را از حفظ نمی گویم از ته دلم می گویم ، گفتی دلم را نیز باور نداری سکوت تلخی کردم و از ته دلم آه کشیدم. مدتی سکوت با چشمانی خیس گونه ام خیس شد و قلبم شکسته گفتی که تو قلبم را شکستی ، گفتم که قلبت شکسته نشد ، احساست در هم شکست گفتی سکوت کن میخواهم گریه کنم ، من نیز سکوت کردم و با گریه تو نا آرام شدم و اشک ریختم
posted by Almas at 2:34 PM

0 Comments:

Post a Comment

<< Home