الماس سرخ
Thursday, January 12, 2006
امید

اميد را با دستهايم
با تارهاي وجودم ساختم
اميد را جرعه جرعه نوش کردم
چنان مي سازمش که در اوج نااميدي
خوب مي دانم هست و
سوسويش کمکم خواهد کرد
چنان مفيد
چنان زيبا
که بي مثل و مانند است
تنها اميد است که مي ماند
با تارهاي وجودم ساختم
اميد را جرعه جرعه نوش کردم
چنان مي سازمش که در اوج نااميدي
خوب مي دانم هست و
سوسويش کمکم خواهد کرد
چنان مفيد
چنان زيبا
که بي مثل و مانند است
تنها اميد است که مي ماند
posted by Almas at 11:18 PM

12 Comments:
سلام ديدي منم بالاخره اومدم. منم 3 روز نت نداشتم والا زود تر از اينا ميومدم. ميگم تازگيا ديگه شعر مي نويسي چي شده؟
سلام...شعراي قشنگي مي نويسي
من پر از پروانه هايی ام كه بی شمع در هوای تخيل می سوزند و به روز ديدار تو دور تو می گردند با حضورت شادی بخش غمکده باش به روزه
شعرهای قشنگی میگید...موفق باشید
سلام الماس جونم- امروز هر جا رفتم همه ناامید بودن!چقدر خوشحالم که تو از امید نوشتی.عاااااااااااااااااالی بود عزیزم...راستی منم آپم.منتظرتم.
ممنون آجی مهربونم
دوباره سلام- عزیزم مرسی از همه مهربونیات.من قبلا عکسهای بچگی الویس رو گذاشتم میتونی بری تو آرشیوم ببینی.در آینده نزدیک هم چشم.فدات شم خانمی.همیشه شاد باشی گلم.
سلام الماس جونم. خوبی؟ میبینم که چه شعرای قشنگی می نویسی اینجا..... خیلی ناز بید ...قربانت.سارا*
اون دو تا مست چشات داره خوابم می کنه....
ذره ذره او نگات داره آبم می کنه....
داره می میره دلم واسه مخمل نگات
همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات..... تقدیم یه الماس عزیزم...
اين متن چه زيباست از كيه
ای كاش جمله زيبای دوستت دارم بی هيچ غرضی بر زبان ها جاری بود!ای كاش از گفتن دوستت دارم، از ترس سوء تفاهم ها و غلط انديشی ها باز نمی ايستاديم،ای كاش محبت را بی هيچ چشمدا شتی حتی چشم دا شت محبت، به ا و كه دوستش داريم هديه ميداد يم ای كاش، جمله دوستت دارم را به هوس آلوده نميكرديم....
salam aziz.....omid chize ghashang va ba arzeshiye....va ey kash ke hame minonestan azash estefade konan.....vali bazi vaghta az yada mire ke che almasi hast va ma bi khbar be daste faramoshi gozashtim.....shad bashi....man be rozam nazanin
Post a Comment
<< Home