الماس سرخ

Monday, January 09, 2006

نيايش


غرورعاشقانه ای شروع هرترانه ای

تنهاتويی اميدمن توعشق جاودانه ای

مغموم اين زمان منم درآتش است جان وتنم

شوريده حالم راببين هرکوبه ای را ميزنم

کس نيست دراين خانه ها غير از همين ديوانه ها

کُنجی نشسته عاشقی درحُزن اين ويرانه ها

ای برتر از هرچه که هست دارندۀ بالا و پست.

عشق تو بر جانم نشست عشق توبرجانم نشست

جزتو ندارم همدمی بردردهايم مرهمی

تنها تو هستی يار من جزتو ندارم همدمی
posted by Almas at 4:32 PM

8 Comments:

salam

hooooooooorraaaaaaaaaaaaaa

aval shodam...

09 January, 2006 21:08  

sheret kheyli ghashng bood almas joonam...

09 January, 2006 21:08  

سلام الماس جون- خیلی اومدم ولی نمیتونستم کامنت بدم.

10 January, 2006 01:37  

همه پستهای قبلیت رو خوندم.از این شعر زیبات هم خیلی خیلی خوشم اومد.همیشه شاد باشی گلم.

10 January, 2006 01:39  

درکنارسبيده های شفق
روی گلهای ميخک صحرا
روی بال کبوتران سفيد
درکنارسواحل دريا
روی مهتاب شاعرانه شب
دردل ماه آسمان بيما
روی برگ درختهای بلند
توی هر اشک وتوی هرلبخند
نام زيبای يارمن پيداست

10 January, 2006 06:08  

salam azizam.....khobi nazanin....mer30 khabaram kardi....shere ghashangi bod....rasti aziz eido behet tabrik migam pishapish....

10 January, 2006 06:10  

خیلی قشنگ بود

10 January, 2006 13:56  

بایدکه جمله جان شوی تالایق جانان شوی گرسوی مستان میروی مستانه شومستانه شو
وین درتوزین تن نبودازعشق جانانش ببود
وین نغزبی مقدارجان زان عشق جانانش ببود

15 January, 2006 01:56  

Post a Comment

<< Home